نمے دانم چطور رنـــــگ چادر مشکــــےِ من مکروه است....
اما رنگـــ خط چشـــم هایت
که از دور مشکــے بودنش را داد می زند مکروه نیست؟؟
چطور رنگ خانه ے کعبه را وقتے از تلویزیون میبینے و محو تماشایش می شوی،افسرده ات نمی کند...؟؟
اما چادر مشکےِ من افسرده ات می کند...
نمیدانم چطور آرایش های جیغ و غلیــــــظ برنزه
سیاهےِ مژه هاےِ ریمیل خورده و چندش آور خشک شده مثل پاهاےِ عنکبوت ،چشمت را نمے زند...؟؟؟
اما چادر مشکےِ من چشمانت را می زند...
نمے دانم...
دلیل این همه تناقض در گفتار و رفتارت را نمیدانم...